English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6080 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
database management U مدیریت پایگاه داده ها
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
record management U مدیریت مدارک
record management U مدیریت رکوردها
database U بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
database U ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
database U جستجو
database U برنامهای که یک واسط بین برنامه نوشته شده برای دستیابی به توابع DBMS است و خود DBMS
database U مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
database U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
database U مجموعه دستوراتی که به کاربر اجازه ایجاد تغییر ساده در پایگاه داده ها میدهد
database U شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
database U روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
database U نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
database U ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
database U مجموعه برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد
database U تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
database U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
database U پایگاه داده ها
relational database U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
relational database U پایگاه داده رابطهای
active database U پایگاه دادههای فعال
plex database U ساختار پایگاه داده ها که داده ها بهم متصل می شوند
database disign U طرح پایگاه داده ها
database driver U برنامه راه انداز پایگاه داده
database structure U ساختار پایگاه داده ها
on line database U پایگاه داده درون خطی
oriented U جهت دار
oriented U متمایل به
oriented U گرویده
goal oriented U مقصد گرا
goal oriented U هدف گرا
goal-oriented <adj.> U هدف گرا
machine oriented U ماشین گرا
application oriented U کاربرد گرا
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
market oriented U بازاری
market oriented U در جهت بازار
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
motor oriented U حرکت گرا
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
object oriented U تصویری که از بردارهای تعریف
object oriented U استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
future-oriented <adj.> U پایدار [نسبت به آینده]
target-oriented <adj.> U هدف دار
goal-oriented <adj.> U هدف دار
target-oriented <adj.> U مقصد گرا
goal-oriented <adj.> U مقصد گرا
target-oriented <adj.> U هدف گرا
computer oriented U کامپیوتر گرا
byte oriented U لقمه گرا
future-oriented <adj.> U آینده گرا
object oriented U استفاده میکند
transaction oriented U تراکنش گر
problem oriented U مسئله گرا
task oriented U تکلیف گرا
software oriented U نرم افزارگرا
sense oriented U حس گرا
procedure oriented U رویه گرا
human oriented language U زبان ارایش یافته بشری
computer oriented language U زبان کامپیوترگرا
problem oriented language U زبان مسئله گرا
application oriented language U زبان کاربردی
object oriented graphics U نگاره سازی موضوعی
magazines computer oriented U مجلات کامپیوتری
procedure oriented language U زبان رویه گرا
word oriented computer U کامپیوتر کلمه گرا
competition oriented pricing U قیمت گذاری رقابت امیز
user oriented language U زبان استفاده کننده گرا
character oriented protocol U پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
object oriented programming U برنامه نویسی مقصود گرا
machine oriented language U زبان ماشین گرا
transaction oriented processing U پردازش تغییرگرا
problem oriented language U زبان باگرایش مسئله
object oriented programming language U زبان برنامه نویسی موضوعی
management U حیله
management U اداره
management U هدایت یا سازماندهی
management U اجرا و نگهداری شبکه
management U برنامه ریزی
management U سازماندهی
management U مدیریت وریاست حسن تدبیر
management U property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management U ترتیب
management U ship leader
management U مدیران کارفرمایی
management U حل و عقد
management U مدیریت
management U سرپرستی
file management U مدیریت فایل
file management U مدیریت پرونده
watershed management U ابخیزداری
game management U شکارداری
game management U شکاربانی
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
facilities management U مدیریت امکانات
file management U مدیریت پرونده ها
industrial management U مدیریت صنعتی
financial management U مدیریت مالی
inventory management U مدیریت موجودی
job management U مدیریت برنامه
management report U گزارش مدیریت
management science U علم مدیریت
management system U سیستم مدیریت
management system U سیستم اداره
personnel management U اداره کردن پرسنلی
materiel management U مدیریت اماد
memory management U مدیریت حافظه
personnel management U مدیریت استخدام
monopoly management U مدیریت انحصاری
ownership and management U مالکیت و مدیریت
management graphics U مدیریت گرافیک
management expenses U مخارج اداری
watershed management U انجیرداری
materiel management U مدیریت اقلام
resource management U مدیریت منبع
scientific management U مدیریت علمی
supply management U مدیریت عرضه
task management U مدیریت کار
task management U مدیریت وفیفه
production management U مدیریت تولید
management accounting U تهیه حساب جهت مدیران
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
management expenses U مخارج مدیریت
operational management U مدیریت عملیاتی
demand management U مدیریت تقاضا
management group U ائتلاف تجاری
management group U ائتلاف چند شرکت
data management U مدیریت داده ها
career management U مدیریت مشاغل
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
concurrency management U مدیریت همزمانی
configuration management U مدیریت پیکربندی
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
materials management U مدیریت مواد
personnel management U مدیریت پرسنلی
wildlife management U مدیریت حیات وحش
management information system U نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
spatial data management U مدیریت داده فضایی
project management system U سیستم مدیریت پروژه
project management program U برنامه مدیریت پروژه
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
lower level management U مدیریت سطح پایین
top level management U مدیریت سطح بالا
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
middle level management U مدیریت سطح متوسط
memory management program U برنامه مدیریت حافظه
management information system U سیستم مدیریت اطلاعات
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
information management system U سیستم مدیریت اطلاعات
file management program U برنامه مدیریت فایل
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
data processing management U مدیریت پردازش داده
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
data management system U سیستم مدیریت داده ها
data base management U مدیریت پایگاه داده
home management software U برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
off-the-record U محرمانه و خصوصی
record U پرونده
record U مدرک کتبی سابقه
record U ضبط کردن
record U هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record U مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record U سابقه
record U سجل بایگانی
record U ثبت
record U دفتر
record U ثبت کردن
record U مدرک ثبت کردن
record U نگاشتن
record U ثبت کردن ضبط کردن
record U ضبط شدن
record U : ثبت
record U یادداشت نگارش
record U تاریخچه
record U صورت مذاکرات
record U صورت جلسه سابقه
Recent search history Forum search
1set the record straight
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1کارآفرینی
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
03. Does the management team “put themselves in your shoes”?
03.Does the management team “put themselves in your shoes”?
0Allowances, Contingency, and Management Reserve
0Allowances, Contingency, and Management Reserve
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com